اکسین

عناوین یادداشت‌ها

  • بد نیست بدانید که: شنبه 10 دی‌ماه سال 1384 13:10
    در دوره ی سه هزار ساله تاریخ ایران۲۱۷۵سال سلطنت ایران در دست بیگانگان و فقط۸۲۵سال در دست سلاطین ایرانی نژاد واقعی بوده است.
  • قضاوت انسان! جمعه 25 آذر‌ماه سال 1384 13:37
    برنارد شاو گوید: وقتی شخصی پلنگی را می خواهد به قتل برساند آن را ورزش می نامند؛ولی هنگامی که پلنگ می خواهد آدمی را بکشد؛صحبت سبعیت و درنده خویی پیش می آید!
  • [ بدون عنوان ] پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 20:51
    حکیمی بر سر در خانه اش نوشته بود شر وارد خانه ام نشود.حکیمی دیگر او را دید و گفت:پس همسرت از کجا وارد شود؟
  • اریل ویلسون پنج‌شنبه 24 آذر‌ماه سال 1384 13:08
    دانش پزشکی در عرض چند سال گذشته چنان پیشرفت حیرت انگیزی کرده است که امروز برای یک پزشک غیر ممکن است در بیمار خود عضو سالم پیدا کند.
  • وصف پول سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1384 22:49
    یک نفر از دانشمندان فرنگی در باب پول فرموده که پول نوکر خوب و ارباب بدی است.یعنی تا وقتی مفید است که در خدمت انسان باشد؛ولی وای به وقتی که انسان مطیع و منقاد ان گردد.
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 22 آذر‌ماه سال 1384 18:21
    پیکاسو در اوایل کار؛خود را با سوزاندن بعضی از طراحی هایش گرم میکرد.
  • یک فیلسوف یونانی گوید: دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 22:25
    حرف زدن بدون فکر مانند تیر اندازی بدون هدف است. لطفا نظر بدید
  • غذا خوردن انو شیروان دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 12:30
    انوشیروان؛پیش از اینکه سیر شود از غذا دست میکشیدومی گفت:انچه را که خوش داریم رها می کنیم تا گرفتار انچه ناخوش میداریم؛نشویم. لطفا نظر بدید
  • حسادت دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 10:41
    شارل ژریس ماتست:حسادت دیگران این امتیاز را دارد که لااقل خوشبختی هایی را که خود داریم و از ان بی خبریم می شناسیم. لطفا نظر بدید
  • پاسخ برنارد شاو دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1384 00:48
    برنارد شاو با گوشت مخالف بود و غذا هایش همه سبزیجات بود. روزی سر سفره با مردی مصادف شد آن مرد از او پرسید: آقای شاو واقعا هر کسی شما را ببیند تصور میکند که در انگلستان قحطی است و اصلا گوشت یافت نمی شود. شاو تبسمی نموده اظهار داشت:و هر کس شما را ببیند که اینطور گوشتها را می بلعی گمان می کند که مسبب این قحطی بزرگ شما...
  • گریه همسر سقراط یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 21:29
    سقراط را همی بردند تا به قتل رسانند.همسرش به گریه افتاد. سقراط پرسیدش:ز چه روی همی گریی؟ گفت:از انکه تو را به مظلومی به قتل رسانند. گفت:مگر دوست داشتی من به ظالمی کشته شوم؟ لطفا نظر بدید
  • ولخرجی حافظ یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1384 13:16
    چون امیر تیمور ولایت فارس را مسخر کرد و به شیراز امد و شاه منصور زین العابدین گنابادی که نزد انیر تیمور قربی داشت وحافظ را به ملازمت تیمور اورد؛امیر دید که اثار فقرو ریاظت از او ظاهر است؛گفت:ای حافظ من به ضرب شمشیر تمام روی زمین را خراب کردم تا سمرقند و بخارا را معمور کنم و تو ان را به یک خال هندو می بخشی و میگویی:...
  • چوب بر جگر-گردن شکسته پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1384 23:48
    چوب بر جگر- گویند پدر و پسری را نزد حاکم بردند که چوب زنند.اول پدر را انداختندو صد چوب زدند؛آه نکرد و دم نزدبعد از ان پسرش را انداختندو چون یک چوب زدند پدرش ناله و فریاد اغاز کرد ؛حاکم گفتتو صد چوب خوردی دم نزدیبه یک چوب که پسرت خورد این ناله و فریاد چیست؟گفت:ان چوب ها که بر تن می امدتحمل می کردم اکنون که بر جگرم می...
  • چرا به حج نمی روی -دزد و فاتح دوشنبه 30 آبان‌ماه سال 1384 21:39
    اعرابی ءی را گفتند:تو که تنها هستی و عایله نداری خانه ات بفروش و با پول ان به مکه برووحج بجا اورو بعد همانجا بمان و در مسجد الحرام ساکن شو تا اجل حتمی برسد. گفت:اگر این کار را بکنم خدا به من نمی گوید...چرا خانه ات را فروختی آمدی در خانه ی من مسکن کردی؟...